21 شهريور 1397 - 14:34

مذاکره از معاویه تا ترامپ

روی آوردن ترامپ به مکر و خدعه، بیانگر پذیرش شکست زودهنگام در جنگی است که خود آغازگر آن است. ترامپ شکست خود در جنگ اقتصادی علیه ملت ایران را پیش از شروع آن احساس کرد و دست به حیلت‌هایی زد که یکی از آن‌ها پیشنهاد «مذاکره بدون پیش شرط» بود. کاری که معاویه سال‌ها پیش، اما در پایان جنگ دست به آن زد.
کد خبر : 1406
 
به نقل از بصیرت ، روی آوردن ترامپ به مکر و خدعه، بیانگر پذیرش شکست زودهنگام در جنگی است که خود آغازگر آن است. ترامپ شکست خود در جنگ اقتصادی علیه ملت ایران را پیش از شروع آن احساس کرد و دست به حیلت‌هایی زد که یکی از آن‌ها پیشنهاد «مذاکره بدون پیش شرط» بود. کاری که معاویه سال‌ها پیش، اما در پایان جنگ دست به آن زد.

معاویه وقتی شکست خود در برابر امیرمومنان (ع) را حتمی یافت و به قول خودش به فکر گرفتن امان نامه بود، به عمروعاص رو کرد و گفت:‌ای اباعبدالله! همه شامیان از بین رفتند، آن حیله‌های که ذخیره کردی، کجاست؟ حیله‌ای بیندیش تا جنگ متوقف شود و سپاهیان علی دست از نبرد بردارند. اگر امروز علی و یارانش ‍ دست از حمله و مبارزه برندارند، احدی از ما جان سالم بدر نخواهد برد و در سرزمین شام کسی باقی نمی‌ماند تا سلاح شمشیر ما را به دست گیرد.»

عمروعاص در پاسخ گفت: «دستور فرما تا هر چه قرآن و جلد قرآن در خیمه‌های سربازان هست، حاضر کنند و بر سر نیزه‌ها ببندند و در برابر لشکر علی علیه السلام بایستند و با آواز بلند بگویند.‌ای اصحاب علی و‌ای اهل عراق اگر مسلمانید، ما به حکم قرآن راضی می‌شویم شما هم به دستورات قرآن راضی باشید و جنگ را متوقف کنید تا قرآن بین ما و شما حاکم باشد.»

اهل شام به فرمان معاویه قرآن‌ها را بر سر نیزه کرده و در مقابل لشکر امیرالمؤمنین ایستادند و فریاد برآوردند: «یا ابا الحسن!‌ای اهل عراق! وای اهل حجاز! این کتاب خداست که ما و شما به آن ایمان داریم، به اوامر و نواهی آن عمل می‌کنیم، ما مسلمانیم اگر شما اهل ایمانید و به کلام خدا اقرار دارید و زن و فرزند ما و جماعت باقی مانده از اهل شام رحم کنید و دست از جنگ بردارید، براساس دستور و فرمان با ما رفتار کنید.»

مکر معاویه موثر واقع شد

این مکر و خدعه عمروعاص مؤثر واقع شد و در میان سپاهیان امیرالمومنین (ع) شکاف انداخت. نخستین کسی که از اصحاب امام دست از جنگ کشید «اشعث بن قیس» بود. درحالیکه امام علی علیه السلام با یاران و فرزندان خویش و جماعت بنی هاشم مثل شیران خشم آلود از هر طرف حمله می‌کردند، اشعث در مقابل امام ایستاد و گفت:

«یا امیرالمومنین! دست ازجنگ بردار و دعوت اهل شام که ما را به کتاب خدای تعالی می‌خوانند، اجابت کن، همه روزه می‌گفتی با آنان چندان می‌جنگیم تا به کتاب خدا و سنت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله تن در دهند. اکنون ایشان خصومت و جنگ را کنار گذاشته و ما را به کتاب خدا می‌خوانند و این گونه ناله و زاری می‌کنند، پس ترحم نما و دست از خونریزی بردار، وگرنه هیچ یک از قبیله من و دیگر یمنی‌ها تو را حمایت نخواهیم کرد و تیر و کمان و شمشیر بر ضد معاویه و اهل شام به کار نمی‌بریم.»

پیرو اشعث کسان دیگری نیز لب به سخن گشودند و با خواندن آیاتی از قرآن موضوع حکمیت را مطرح ساختند و در تنور اختلافات دمیدند. فاجعه زمانی رخ داد که بیست هزار مرد جنگی از سربازان امام با شمشیر‌های حمایل کرده به خدمت ایشان آمدند. یکی از آنان پیش آمد و گفت: «یا علی! تو می‌دانی که ما عثمان را بدان جهت کشتیم که از پذیرش پیشنهاد ما در عمل کردن به کتاب خدا سر باز، امروز جماعت اهل شام تو را به کتاب خدا دعوت می‌کنند، پیشنهاد آنان را اجابت کن، وگرنه تو را می‌گیریم و تحویل آنان می‌دهیم یا همچنان که عثمان را کشتیم تو را نیز می‌کشیم و دیگران هم گفتند که امیرالمؤ منین علی علیه السلام باید جنگ را متوقف و به کتاب خدا رفتار کند.»

امیرالمومنین سخنان متفاوت آنان را شنید و با تعجب فرمود: «ای یاران! من از اول آنان را به کتاب خدا دعوت کردم و در طول جنگ نیز پیوسته آنان را به کتاب خدا می‌خواندم و اکنون نیز سخن من همین است، با این فرق که دیروز من امیر شما بودم و امروز مامور شما شدم، دیروز ناهی بودم و امروز منهی ام، معاویه با آوردن قرآن در میان شما مکر و حیله می‌کند تا خود را از هلاکت نجات دهد و از شمشیر شما خلاص شود، گویا شما از جنگ خسته و ملول شده و حیات زندگی خویش را بیشتر دوست دارید، شما را بر آنچه اکراه دارید تکلیف نمی‌کنم، اما آنچه سر مسئله و جان مطلب بود به شما گفتم، فردا پشیمانی سودی نخواهد داشت.»

آن جماعت گفتند: «یا علی! کس بفرست و اشتر نخعی را بخوان که او شجاعانه می‌جنگد و مردان شام را می‌کشد.

اشتر در آن ساعت با یاران خویش در نزدیکی‌های خیمه معاویه می‌جنگید و چیزی نمانده بود تا لشکر شام را منهزم و متلاشی کند.»

فرستاده امیرالمومنین (علیه السلام) به نزد مالک اشتر رفت و گفت: «ای مالک! باز گرد و جنگ را متوقف کن.» اشتر گفت: «برو به امیرالمومنین (علیه السلام) بگو که این ساعت، زمان برگشت نیست آثار فتح و پیروزی پیدا شده و تا شکست معاویه اندکی فاصله است.»

هنگامی که مالک اشتر می‌جنگید و صدای نعره و ناله مردان شامی که به ضرب شمشیر اشتر نخعی و یارانش جان می‌باختند، بلند بود. آن جماعت خطاب به امیرالمومنین (علیه السلام) گفتند: «ما از تو خواستیم تا از اشتر نخعی بخواهی که باز گردد نه این که در نبرد جد و جهد بیشتری کند و مردان بیشتری را بکشد.» آن بزرگوار فرمود: «سبحان الله، در جلو چشمان شما با فرستاده خویش سخن گفتم که به مالک بگوید باز گردد. بار دیگر به مالک اشتر نخعی پیغام داد، که‌ای مالک! باز گرد که فتنه آشکار شد، چون فرستاده به نزد مالک اشتر رسید. اشتر گفت: «شاید امیرالمومنین از جهت این مصاحف که بر سر نیزه‌ها بسته اند مرا احضار کرده است. به خدا سوگند، وقتی این مصاحف را بالای نیزه‌ها دیدم فهمیدم این حیله و نیرنگ از عمروعاص است و این جنگ به پایان نمی‌رسد و در میان لشکر ما اختلاف و تفرقه ایجاد می‌شود!»

سپس مالک روبه فرستاده امام (ع) کرد و گفت: «اگر ساعتی مهلت دهی، جنگ را به پایان می‌رسانم و پیروزمندانه بر می‌گردم.» گفت: «آیا دوست داری بعد از پیروزی، امیرالمؤمنین (ع) را زنده نبینی؟»

مالک گفت: «سبحان الله، هرگز چنین نخواهم که مولایم را زنده نباشد. افسوس! شما را فریب دادند و شما فریفته شدید، معاویه و عمروعاص از شما ترک جنگ را می‌خواستند که به مقصود خویش رسیدند،‌ای جماعت دنیا دوست، ما پنداشتیم که پیشانی سیاه شما حکایت از زهد و تقوای شما دارد و برای رضای خدا و کسب شرف اخروی نماز می‌خوانید و تلاش می‌کنید؛ اما فهمیدیم، که شما طالبان دنیا هستید و گرفتار شهوتید، عقب نشینی شما از جنگ به جهت فرار از مرگ و دوستی با دنیاست، لعنت بر شما باد،‌ای کاش مثل قوم عاد و ثمود به عذاب هلاک می‌شدید.»

پس بین مالک و آنان کار به سب و ناسزاگویی کشید و نزدیک بود فتنه‌ای دیگر پدید آید، امیرالمومنین (ع) آنان را آرام و غوغا را خاموش کرد.

پس یکی از آنان گفت:‌ای اشتر! امیرالمؤ منین علی علیه السلام گفتار آنان را قبول کرد، تو چرا راضی نمی‌شوی؟

مالک گفت: «به هر چه امیرالمؤ منین راضی شود، من هم راضی هستم.» و بدین ترتیب نتیجه به کام معاویه شد در حالیکه مرگ را در برابر چشمان خود می‌دید.

مکارتر از معاویه

ترامپ امروز نشان داده که مکارتر از معاویه است و مشاورینی خبیث‌تر از عمروعاص در اختیار دارد. چراکه:

اولا؛ معاویه وقتی احساس شکست کرد که صدای پای مالک را در اطراف خیمه‌های خود شنید. ترامپ، اما شکست خود را پیش از شروع آن حس کرده و قصد دارد با خدعه گری نتایج آن را از همین مرحله عاید خویش سازد.
ثانیاً؛ معاویه پس از تحمیل جنگ و هزینه‌های فراوانی که به سپاه اسلام وارد کرد زمانی دست به حیله گری و اختلاف انگیزی زد که نتوانست نتیجه جنگ را ببرد، اما ترامپ می‌خواهد با شعار جنگ و بالا بردن چماق، عده‌ای مرعوب را وادار به ترساندن مردم از جنگ و خونریزی نماید. از همین رو، رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: نه جنگی رخ خواهد داد و نه مذاکره‌ای صورت خواهد گرفت.
ثالثاً؛ معاویه با بر نیزه کردن قرآن و به یمن حماقت امثال اشعث بن قیس مذاکره را به سپاه اسلام تحمیل کرد و در سایه ساده لوحی ابوموسی اشعری نتایج حکمیت را به نفع خود تغییر داد. ترامپ قصد دارد با استفاده از دیپلماسی عمومی و ابزار رسانه و شبکه‌های اجتماعی که توسط عناصر ضد انقلاب و قلم بدستان آمریکا زده، افکار عمومی را فریفته و فضای روانی کشور را به نفع خود سازد.
رابعاً؛ معاویه پیش از وادار کردن امیر مومنان به حکمیت از مکر و کید خود سخن نگفته بود، اما ترامپ وقتی برجام را پاره کرد تاکید کرد آنرا پاره می‌کند تا ایرانی‌ها باز هم مجبور به مذاکره شوند و او دیگر امتیاز نخواهد داد.
خامساً معاویه یک حیله به کار گرفت، اما ترامپ عملیات روانی گسترده‌ای طراحی کرده که برخی از آن‌ها عبارتتد:

۱- اعلام مذاکره بدون شرط و اصرار بر تماس تلفنی با رئیس جمهور کشورمان در حالی که اعتقادی به مذاکره نداشته و در عمل همه تلاش خود را برای فشار بیشتر به ملت ایران بکار گرفته است. ترامپ در مذاکره با رهبر کره شمالی و رئیس جمهور روسیه نشان داده که به دنبال نتیجه مذاکره نیست و قصد او از نشستن با سران کشورها، تحقیر و ضعف آنهاست. طرح پیشنهادی ترامپ از طرح مذاکره با ایران اثبات عقب نشینی و استیصال جمهوری اسلامی است.
۲- پاره کردن برجام و همزمان دعوت به مذاکره مجدد با تاکید بر اینکه دیگر به ایرانی‌ها امتیاز نخواهد داد.
۳- تهدید نظامی و سخن از گزینه جنگ سخت در عین نداشتن اراده برای حمله نظامی
۴- منع جمهوری اسلامی ایران از حضور در کشور‌های منطقه در عین لشکر کشی و استقرار نیروی نظامی در سوریه، اعزام داعش به افغانستان، تحریک پاکستان، دخالت مستقیم در حمله به انصارالله یمن
۵- زیر سوال بردن سیاست خارجی آمریکا در منطقه در عین افزایش حضور مستقیم در جنوب غرب آسیا
۶- دلسوزی و غمخواری برای مردم ایران جهت سوء استفاده از مطالبات آن‌ها در عین تلاش مستمر و مجدانه برای جلوگیری از حل مشکلات ملت ایران و ایجاد بحران
۷- سخن از تجزیه ایران و براندازی جمهوری اسلامی همزمان با تلاش برای مذاکره جهت گرفتن امتیاز و متوقف سازی نظام در زمینه دفاعی و نفوذ منطقه‌ای
۸- وارانه سازی نقاط قوت نظام و تلاش برای ناکارآمد جلوه دادن نظام با هدف تسلط بر ایران و جلوگیری از رشد و پیشرفت آن

علائم شکست ترامپ

با وجود آنکه ترامپ نشان داده از معاویه مکارتر و حیله باز‌تر است، اما امکان تغییر نتیجه جنگ به نفع خویش را ندارد و رویکرد او به روش‌های عمروعاصی حاکی از پی بردن به شکست قریب الوقوع اقداماتش می‌باشد. دلایل و مستنداتی که ناکامی ترامپ را برای همگان از جمله خود او عیان ساخته، عبارتند از:
۱- ملت مسلمان ایران در چهل سال گذشته ثابت کرده از تجارب برزگی مانند خدعه‌های معاویه و عمروعاص استفاده کرده و فریب خدعه‌های پیچیده دشمنان داخلی و خارجی خود را نمی‌خورند.
۲- ملت ایران از حافظه تاریخی خود بهره برده و نمی‌خواهد بار دیگر تجربه خوش خدمتی مصدق به آمریکا و تعامل و مذاکره با این کشور را تکرار کند.
۳- با پاره شدن برجام نه تنها ملت ایران شکست نخورد بلکه به تمامی اهداف خود که اثبات بدعهدی آمریکا بود دست یافت. امروز نه ملت ایران بلکه هیچ کشوری به آمریکا اعتماد نمی‌کند.
۴- هنگامی که تحریم‌های به اصطلاح فلج کننده در سال ۹۰ علیه ملت ایران اعمال شد نه ایران بلکه هیچ کشوری تجربه این حجم و دامنه فراگیر تحریم‌های همه جانبه پولی و ارزی، بانکی، نفتی و... را نداشت، اما اکنون مردم و مسئولان کشور با تجارب گذشته دور زدن تحریم‌ها را پیش رو داشته و راه‌های فروش نفت و ورود ارز را یافته است.
۵- موقعیت آمریکا نیز در سال ۹۰ بسیار بهتر از امروز بود و کشور‌های دنیا در کنار این کشور قرار گرفته بودند. ضمن آنکه تحریم‌ها در آن موقع به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسیده بود، اما تحریم‌های فعلی مورد مخالفت بسیاری از کشور‌ها حتی کشور‌های اروپایی قرار گرفته است.
منبع: بصیرت

ارسال نظرات